آما آثار تاریخی ثبت شده جز آثار ملی ایران در روستای آلمه قلاق به شرح ذیل ثبت شده است
👇👇👇👇
تپه بان زرد آلمه قلاغ
نام تپه: بان زرد آلمه قلاغ
کشور ایران
استان کردستان
شهرستان بیجار
اطلاعات اثرکاربری
تپه دیرینگی دورانهای تاریخی پس از اسلام
دورهٔ ساخت اثردورانهای تاریخی پس از اسلام اطلاعات ثبت به شمارهٔ ثبت۸۰۷۵
تاریخ ثبت ملی۲۴ فروردین ۱۳۸۲
منبع :سایت ویکی پدیا
روستای آلمه قلاغ در چهل کیلومتری شهرستان بیجار و بخش نجف آباد گروس می باشد
از نظر موقعیت جغرافیایی
از شمال :به روستاهای درویش خاکی و قشلاق سرخه محدود می باشد
ازجنوب :به روستاهای نجف آباد ونوبهار وحصارسفید محدود می باشد
ازشرق:به روستاهای قشلاق لو وباشوکی محدود می باشد
ازغرب :به روستاهای در سفته و گل قبا و کلک وکوه زیراوه محدود می باشد
منبع:
http://www.fallingrain.com/world/IR/16/Almeh_Qolaq.html
از قله های مهم روستای آلمه قلاغ( قنیچ قورسی) می باشد .
از رودهای مهم آلمه قلاغ (سێ چه مان )می باشد که از کوه زێراوە سرچشمه می گیرد از (پەڵ دار و ئانیەران )روستا می گذرد و پس از آبیاری کردن مزارع غرب روستا از بالا چشمه ی روستا معروف به( کانی زەردو )آبشار زیبای روستا را که در روستا به( تافه گه )معروف است سرازیر می شود وبه( کانی زەرد و )می رسد و از آنجا از( چه م کانی زردو )به سمت شمال جاری می شود ودر پایین آبادی با آبی که از رودخانه های که حصار سفید و رودخانه
ای که از نوبهار می آید یعنی سه رودخانه( کانی زەردو ـ حسار چه رمو ـ نوبهار )به هم می پیوندند و (سێ چه مان) آلمه قلاغ را تشکیل داده به سمت شمال بطرف روستای درویش خاکی از مسیری به نام ( ناو زەرد ) که صخره مانند می باشد به سمت روستای درویش خاکی جاری می شود و یکی از شعبات رود قزل اوزن را تشکیل می دهند که به قزل اوزن می ریزند
خود روستای آلمه قلاغ در بالای تپه تاریخی( بان زه رد ) بین رود خانه های (کانی زه ردو -- رود حه سار چه رمو) قرار دارد.
روستای آلمه قلاغ که هم اکنون خالی از سکنه می باشد از لحاظ جغرافیای انسانی باید گفت از نظر سیاسی وتقسیمات کشوری جزو شهرستان بیجار می باشد .
از نظر مذهبی هم اهل تشیع وهم اهل سنت با صلح وصفا در کنارهم زندگی می کرده اند.
جمعیت روستا کم بود و زیر بیست خانوار در ادوار مختلف در آن زندگی کرده اند .
اهالی روستا از نظر فامیلی یک دست نبوده و
طوایف مختلفی در این روستا زندگی کرده اند ازجمله باید از طوایف کاک سوندی ،شیخ اسماعیلی وگوران،پیرمحمدی وبرزگران نام برد
تاریخچه کوتاهی از روستای آلمه قلاق به روایت گذشتگان
گویا روستا آلمه قلاق درطول تاریخ خود چندین بار باز سازی و چندین بار خالی از سکنه شده است .بر اساس شنیده های اینجانب ومشاهدات اینجانب مطالب زیر باتوجه به روحیه بی طرفی برطبق مستندات به ترتیب ذیل می باشد:
وجه تسمیه آلمه قلاق بر اساس لغت نامه اینترنی دهخدا بصورت زیر آمده است:
المه قلاغ . [ اَ م ِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار در 8هزارگزی شمال باختری نجف آباد و 5هزارگزی شمال شوسه ٔ بیجار - سنندج . تپه ماهور و سردسیر است . سکنه ٔ آن 70 تن سنی و شیعه اند و به کردی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه تأمین میشود ومحصول آن غلات و لبنیات ، و شغل مردم زراعت و گله داری ، و صنایع دستی زنان قالیچه ، گلیم و جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
اما براساس عقاید مردم محل اسم روستا از دوکلمه آذری آلمه به معنی سیب وگولاخ به معنی گوش و به طور کلی یعنی سیب گوشه یا گوشه ای که سیب دارد البته این وجه تسمیه برای آن مناسب است
وباتوجه به آثار ثبت شده از روستا بعنوان تپه بان زرد بصورت زیر:
تپه بان زرد آلمه قلاغ
نام تپه: بان زرد آلمه قلاغ
کشور ایران
استان کردستان
شهرستان بیجار
اطلاعات اثرکاربری
تپه دیرینگی دورانهای تاریخی پس از اسلام
دورهٔ ساخت اثردورانهای تاریخی پس از اسلام اطلاعات ثبت به شمارهٔ ثبت۸۰۷۵
تاریخ ثبت ملی۲۴ فروردین ۱۳۸۲
منبع :سایت ویکی پدیا
و آثار تنور های قدیمی در این قسمت روستا
و باتوجه به حجاری شدن سنگ های قبور که با رسم الخط عربی نوشته شده بود وبنده خود این سنگ قبرها را در سالهای قبل ازانقلاب و سالهای اولیه انقلاب از نزدیک مشاهده نمود ه ام ولی متاسفانه در بعد از تخلیه روستا سود جویان دشمن فرهنگ این آثار رابه سرقت برده اند واکنون هیچگونه اثری از این آثار باقی نمانده است خودنشان از تاریخی بودن این روستا خصوصا تاریخ بعد از اسلام در این روستا دارد.
اما تاکید اینجانب بیشتر بر تاریخ معاصر روستا خصوصا بعد از شهریور بیست و حمله متفقین به ایران بر می گردد.
طبق شنیده های بنده از آنجایی که روستا قبل از شهریور بیست به دلایلی که نامعلوم است خالی از سکنه شده است و پدر پدر بزرگم در این روستا ملک داشته آن رابه عنوان ارثیه به پد بزرگم می بخشند وایشان باخانواده از روستای کلک راهی آلمه قلاغ می شوند و برای بار دیگر روستا را آبادان می کنند گویا در روستا قبل از ورود ایشان فقط یک خانوار زندگی می کرده اند که متاسفانه درباره هویتشان اطلاعی ندارم و بعد آبادانی روستا خانواده ای دیگری روانه آلمه قلاغ می شوند ازجمله کسان دیگری چون خانواده کاکسوندی ها نیز با خریدن ملک به آلمه قلاغ می آیند وروستا دوباره برپا می شود
وروستا دارای مالک های متعددی می شود ودر زمان اصلاحات ارضی دولت امینی و وزیر کشاورزی او ارسنجانی بقیه ساکنین روستاهم به تبع قانون اصلاحات ارضی صاحب زمین می شوند بطوری که در روستا آلمه قلاغ خوش نشین که به کوردی ره شایی بهشون گفته می شود وجود نداشته است
البته بعد از انقلاب متاسفانه ترکیب روستا بهم می خورد بخاطر نا امنی عده ای از اهالی روستا ناچار به مهاجرت می شوند.
ودرسالهای اولیه بعد از انقلاب نیز به دلیل کمبود معلم ونداشتن تعداد کافی دانش آموز برای شامل شدن معلم بقیه اهالی روستا مجبور به مهاجرت می شوند و به این صورت روستا بار دیگر خال از سکنه می شود
مختصری درباره طایفه ی شیخ اسماعیلی
شیخ اسماعیلی یکی از طوایف کردجاف بوده، که در شهزور می زیسته اند و در زمان فتحعلی شاه قاجار( 1211 - 1250 ) هجری قمری به محال اسفند آباد آمده و در آنجا سکونت کرده اند. اعلی جد آنان شخصی به نام شیخ اسماعیل بود که از مشایخ بزرگ عصر خود بوده و پیروان زیادی داشته است. از این طایفه
هم اکنون تعدادی در گروس ساکن هستند که به کار کشاورزی و زراعت مشغولند. و عده ای از آنها هم اکنون در شهرستان سنندج ساکن هستند.وعده ای ساکن لیلاخ می باشند
واما ایل جاف که شیخ اسماعیلی یکی از چهل و شش طایفه ی آن است
جاف از طوايف متعددي تشكيل يافته است، كه تركيب سازمان ايلي آنها كلاً بر اساس پدر نسبي است كه در نهايت به سلسله واحدي ختم ميشوند؛ كه تيرههاي متعدد وابسته را تشكيل ميدهند (البته اين تيرهها دستخوش تغييراتي شدهاند و يكي از تيرهها را كه در دشت ذهاب قرار دارد و اين تغييرات در آن چشمگير بوده شامل. طوايف قبادي، باباجاني، ولدبيگي كه معروف به (ثلاث) هستند، رستم بيگي، ايناقي، ، امامي، شرف بياني، رحمان بيگي، شيخ اسماعيلي، گشگي gaški، باشوكي(پازوكي)، نيريژي، قادر ميرويسي و تايشهاي (كه اسه طایفه ی اخیربعداً جزء گوران گرديدند و از طوايف جاف گوران محسوب ميشوند.
شيخ اسماعيلي ها از طوايف مقتدر و پرجمعيت جاف بودند كه در اوايل قاجاريه محال اسفند آباد سنندج را به سردسير خود اختصاص دارند گرمسير را در سر قلعه و كنارههاي رود عباسان و جيگيران ميگذراندند، كوچ طولاني آنها كه بالغ بر چهارصد كيلومتر راه پرفراز و نشيب را از ميان طوايف متعدد جاف و سايرين طي كردند و به تعليف دام در گرمسير مي پرداختند به سبب دام و جمعيت كوچ آنها كه خسارات فراواني را بر طوايف مسير كوچ به دنبال داشت به سبب قدرت و وسعت دامنه كوچ و سوار و تفنگچي، جرأت اعتراض را از هر عشيرهاي سلب كرده بود و به محض تذكر فردي اظهار ميداشتند، (بيگوزه رو) يعني كشتزار را مانند وسيله نقليهاي جابه جا كن و بردار، و اين واژه حكايت از قدرت آنها داشت كه امور غير ممكن را با كنايه به طوايف مسير كوچ گوشتزد ميكردند و رعايت كشتزارهاي راه كوچ و عدم ادامه ييلاق و قشلاق را براي خود امري نشدني تصور مينمودند،
جافها از چهل و شش طایفه به اسامی شیخ اسماعیلی" مرادی، هارونی، بوداغی، اسماعیل عوزیری، عمله ئی، صیدانی، طرخانی، شاطری، ساداتی، صوفی وند، نورولی، شیخ بهزینی، میکائیلی، ڕهش و بۆری، تلانی، غواره، قوبله، پرخی، چوچانی، هۆزحسنی، باداغی، باشکی، آمالا، سوسفجانی؛ سرفیلی، قادر میرویسی، تبریزی، بیگ زاده، کمالی، یزدان بخش، تاوه جوزی، گلالی، پشت ماله، یارویسی، قبادی، باباخانی، ولدبیگی، آناخی، امامی، داداشی، طالیشه، حهمه جانی، رخزادی، میربیگی، دهتیری و چندین خانواده و طوایف دیگر تشکیل شده و آن دسته که در کردستان عراق و حاکمیت عثمانی بودند بنام سلطان مراد عثمانی به جاف مرادی و آنان که در کردستان ایران بودند به جاف جوانرودی شهرت یافتند. مقتدرترین پاشای جاف محمود پاشاه بوده که از خانقین تا مریوان و بانه و سرحدات سقز را در اختیار داشته و پس از او پسرش کیخسرو بیگ و بعد از او محمد علی بیگ پاشای جاف بود.
منبع:
shahramshaykh.blogfa.com




روزنامه ی ژیار