گفتمان اصطلاحی گسترده دامن، چندوجهی، چندسطحی و با تعریفهای متفاوتی است. گفتمان مجموعهای از مفاهیم، انگارهها، ایستارها، اصطلاحها و معانی را یکپارچه نموده و پهنهای بسیط، از ادبیات و زبانشناسی تا جامعهشناسی، علوم سیاسی، علوم رسانه و ارتباطات، روانشناسی، فلسفه و دیگر حوزههای (عموما میان رشته ای) علوم انسانی و اجتماعی را پوشش میدهد.
گفتمانها به منزله شیوههای فراگیر تجربه و فهم جهان است که در سطح واژگان و فراتر از آن صورتبندی میگردد.
امر گفتمانی را میتوان به عنوان یک شمشیر دولبه برای فهم، اظهار و توجیه قدرت و دانش (و نیز موضوع شناخت و معرفت) و همینطور مقاومت و وجه انتقادی (حتی در مقام ایدهای برای رهایی، رستگاری یا نجات) بهکار برد.
تحلیل گفتمان سیاسی بر «گفتمان سیاسی» تمرکز دارد.
اگرچه ما همچنان باید تعیین کنیم که کدام گفتمان سیاسی و کدام یک غیرسیاسی است.
چنانکه بیان خواهد شد، تعریف گفتمان سیاسی بهسختی میتواند از تعریف مفهوم «سیاست» و «امر سیاسی» اجتناب کند و از دیگرسو سیاست و نیز امر سیاسی چیزی نیست که یک تعریف واحد، بدیهی و مورد اجماع داشته باشد.
گفتمان سیاسی، به منزله یکی از زیرمجموعههای گفتمان در یک معنای عام، را میتوان مبتنی بر دو معیار کارکردی و موضوعی دانست.
گفتمان سیاسی یکی از برایندهای سیاست است و در بستری تاریخی و فرهنگی (بر مبنای قدرت و هویت) تعین مییابد.
تحلیل گفتمان سیاسی، بهویژه در خوانشی پساساختارگرایانه، ناظر بر پراکتیسهای سیاسی مفصلواری که گفتمانهای سیاسی (و البته اجتماعی) را بنا مینهند، به رسوبشان در هنجارها و انواع صورتها و فرمهای نهادی و به سیاسیسازی (دگرباره) شان است.
تحلیل گفتمان سیاسی به ساختبندی و برساختن یک واقعیت، امر واقع و رئالیته جدید کمک میکند.