🌏🌏درگیری اسرائیل و حماس (درگیری آمریکا و روسیه)
✍ شهرام شیخ اسمعیلی
👈این روزها در خاورمیانه و ظاهر در نوار باریک غزه میان کشور اسرائیل و منطقه ی خودگردان غزه تحت تسلط حماس است.
👈این جنگ بمانند یک زلزله ی نه ریشتری است که تخریبی در حد کره زمین را در بردارد .
👈مروری بر تاریخ گذشته ی جهان نشان می دهد چنین حوادثی ممکن است جنگی در جنگ جهانی را رقم بزند.
👈 جنگ جهانی اول با کشته شدن آرشیدوک ولیعهد اتریش در شهر سارایو پایتخت بوسنی توسط یک جوان صرب شعله ور شد این حادثه ی کوچک جنگ جهانی اول را رقم زد.
👈 جنگ جهانی دوم با حمله آلمان به لهستان نائره ی جنگ جهانی دوم را شعله ور ساخت.
👈 احتمال جنگ جهانی سوم با حمله حماس به شهروندان اسرائیل وجود دارد.چون جنگ مزبور تعادل بین المللی را به هم زده است.
👈 در دوران نظام دوقطبی یعنی ابرقدرتی آمریکا و شوروی احتمال جنگ جهانی می رفت اما سرکردگان دو ابرقدرت به گونه ای موازنه را برقرار می کردند و بازیگران بین المللی را که در جبهه ی آنها قرار داشتند بکار می گرفتند تا تعادل موجود به هم نخورد و دوران صلح مسلح را رقم زدند.
👈 با سقوط دولت شوروی در دهه ی نود میلادی جهان همواره بین یک قطبی شدن و چند قطبی شدن در نوسان بوده ولی هیچگاه نه یک قطبی شد و نه چند قطبی بلکه جهانی بود ناپایدار که هر آن احتمال جنگ وجود دارد .
👈 با سرکار آمدن پوتین و قدرتمندی او در روسیه و تفکر احیای نظام دو قطبی در روسیه ی پوتینی احتمال درگیری در جهان همواره وجود دارد چون روسیه سودای احیای امپراتوری را در سر می پروراند و بازیگران دیگر ایران و ترکیه هم سودای امپراتوری ایران باستان و امپراتوری عثمانی در ترکیه را دارند و این سوداهای چندگانه به طور بالقوه تنش آفرین است
👈 لذا باتوجه به سوداهای مختلف آمریکای(سودای ابرقدرت یکه تاز جهان)روسیه (سودای احیای امپراتوری شوروی سابق) ایران (احیای امپراتوری ایران باستان یا امت واحده ی اسلامی )
اسرائیل (از نیل تا فرات)
گروههای نیابتی به نمایندگی از هرکدام از قدرت های فوق به دنبال هژمونی در خاورمیانه هستند و هرکدام جبهه ی خود را دارند.
👈 بازیگران صحنه ی بین المللی به دنبال یک رقابت و جنگ متعارف نیستند بلکه صرفا با دو بازوی تبلیغات و جنگ غیر متعارف در صدد انحراف افکار عمومی جهان به نفع خود هستند.
👈 بنابراین چون جنگ متعارف نیست بلکه جنگی غیر متعارف و بازیگران آن متنوع هستند این عوامل پیش بینی حوادث را ناممکن می کند و هر آن ممکن است جنگ از کنترل خارج شود چون بازیگران آن قواعد جنگ متعارف را رعایت نمی کنند
🌍 چرا حماس چنین عمل کرد؟
👈احتمال اینکه حماس با چراغ سبز روسیه عمل کرده باشد هست چون رابطه روسیه و اسرائیل بعد جنگ روسیه با اوکراین به گونه ای دیگر شده است.
👈 احتمال اینکه حماس با چراغ سبز ترکیه عمل کرده باشد هست چون حماس و اردوغان از طرفداران اخوان المسلمین هستند و منافع مشترکی دارند.
👈 احتمال اینکه حماس با چراغ سبز ایران عمل کرده است وجود دارد چون ایران درگیر بحران داخلی است و تحریم ها کمر ایران را خم کرده است با ایجاد بحران در خاورمیانه زوم دنیای غرب بر ایران کمتر خواهد بود.
والله اعلم
https://t.me/shahram_sheikhesmaeili

فرا دستی/ سلطهگری مفهومی است برای توصیف و توضیحِ نفوذ و تسلط یک گروهِ اجتماعی بر گروهی دیگر، چنانکه گروهِ مسلط (فرا دست) درجهیی از رضایت گروهِ تحتِ سلطه را بهدست میآورد و با «تسلط داشتن به دلیلِ زورِ صِرف» فرق دارد.[۱]
فرا دستی (به انگلیسی:hegemony-هژمونی) اصطلاحی است که در نوشتههای برخی از مارکسیستهای سده ی بیستم (به ویژه آنتونیو گرامشی) به کار میرود. مراد از آن چیرگی مادی و معنوی یک طبقه بر طبقات دیگر است، چنان که در اصطلاح «سلطهجویی بورژوایی» به کار رفتهاست. تاکید این اصطلاح بر آن است که طبقه ی مسلط نه تنها از نظر سیاسی و اقتصادی جامعه را زیر نظارت دارد، بلکه شیوه ی خاص نگر خویش به جهان وانسان و روابط اجتماعی را نیز چنان همهگیر میکند که به صورت «عقل سلیم» در میآید و آنانی که زیر تسلط هستند این نگرش را همچون پارهیی از «نظم طبیعی» جهان میپذیرند. آن چه از این بینش نتیجه میشود آن است که انقلاب نه تنها قدرت سیاسی و اقتصادی را از طبقهیی به طبقهیی دیگر میسپارد، بلکه از راه صورتهای تازهیی از تجربه و آگاهی، میباید، «سلطهجویی» دیگری بیفزاید. این نظریه با دید آشنای مارکسیستی فرق دارد که کار اصلی را تغییر ایهٔ اقتصادی جامعه میداندو و برآن است که تغییر روبنا بازتابی از تغییر «زیربنا» است، بلکه از این دید، مبارزه برای «سلطهجویی» (یعنی رهبری معنوی) نخستین کار مهم است و حتی عاملی است اساسی برای هر تغییر بنیادی. [۲]
فرا دستی در روابط بینالملل که سلطهجویی چیرگیخواهی، سیادت(طلبی) و استیلا(خواهی) هم گفتهشده، به وجود یک قدرت بدون رقیب جهانی که هیچ منازعی در سطح جهان نداشته باشد اطلاق میشود. برای مثال، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پشت سرگذاشتن یک دوره ده ساله فترت از سال ۲۰۰۱ میلادی و به دنبال حملات ۱۱ سپتامبر ایالات متحده آمریکا وارد مرحله فرا دستی شدهاست.
هژمونی از واژه ی هژمون یونانی به معنای رییس یا فرمانروا است و اشارهاست به تسلط یا تفوّق کشوری بر کشورهای دیگر از طریق دیپلماسی یا تهدید به اطاعت و یا پیروزی نظامی. با اینحال این واژه اغلب به مفهوم مورد نظر «آنتونیو گرامشی» متفکّر مارکسیست و نویسنده ی ایتالیایی به کار میرود که دلالت بر تسلّط و استیلای یک طبقه نه فقط از جنبه اقتصادی بلکه از تمام جنبههای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد. به نظر «گرامشی»، سلطه ی سرمایه داران فقط به وسیله ی عوامل اقتصادی تأمین نمیشود. بلکه نیازمند قدرت سیاسی و نیز یک سیستم یا دستگاه عقیدتی یا ایدئولوژیک است که کارش فراهم کردن موجبات رضایت طبقه تحت سلطهاست. این دستگاه در جوامع سرمایهداری عبارتند از نهادهای جامعه مدنی مثل دولت، احزاب، کلیسا خانواده و حتی اتحادیههای کارگری. ثبات جوامع سرمایهداری نیز ناشی از سلطهٔ ایدئولوژیکی دستگاه حاکم بر طبقه کارگر است. «گرامشی» اعتقاد دارد که این سلطه نمیتواند کامل باشد، زیرا عقل سلیم که ناشی از تجربه نزدیک است، به طبقهٔ کارگر یک نوع آگاهی میبخشد که نقطهٔ مقابل آن، نوع آگاهی است که طبقه ی سرمایهدار بر آن تحمیل میکند. به نظر «گرامشی» اگر این آگاهی انقلابی توسط روشنفکران تقویت شود به صورت یک نیروی کارآمد درمیآید. از نظر وی مبارزه طبقاتی تا حدود زیادی، کشمکش بین گروههای روشنفکری است که یکی در خدمت طبقه سرمایهدار و دیگری در خدمت طبقه کارگر است.
به عبارتی میتوانیم بگوییم، فرا دستی اصطلاحی است که «گرامشی» آن را باب کرده تا چگونگی سلطه ی یک طبقه بر طبقه ی دیگر را به وسیله ی آمیزهیی از وسائل سیاسی و ایدئولوژیکی وصف کند. با اینکه نیروی سیاسی (جبر) همواره دارای اهمیت است امّا نقش ایدئولوژی در تحصیل رضایت طبقات تحت سلطه حتی ممکن است از آن هم مهمتر باشد. موازنه ی میان جبر و رضایت، از جامعهیی به جامعه ی دیگر فرق میکند؛ به طوری که اهمیّت دوّمی در جوامع سرمایهداری بیش تر است.
از نظر «گرامشی» دولت ابزار اصلی نیروی جبر است ولی تحصیل رضایت از راه سلطه ی ایدئولوژیک به وسیله ی سایر نهادها محقق میشود.
بنابراین هر چه قدرت جامعه ی مدنی بیش تر باشد احتمال حصول سلطه با وسائل ایدئولوژیکی بیش تر است. و از طرفی نیز نامحتمل است که سلطه هرگز بتواند کامل باشد. به عنوان مثال در جامعه ی سرمایهداری معاصر، طبقه ی کارگر آگاهی دوگانه یی دارد که قسمتی از آن را ایدئولوژی طبقه ی سرمایهدار تعیین میکند ولی قسمت دیگر آن انقلابی است و به وسیله ی تجاربی تعیین میشود که کارگران از جامعه ی سرمایهداری دارند. و برای سرنگون کردن جامعه ی سرمایهداری، کارگران باید نخست ایدئولوژی خود را که از آگاهی انقلابیشان سرچشمه میگیرد به حداکثر رسانند.
به طور کلی این واژه به مفهوم تسلّط و برتری است که عبارت است از چیرهدستی و مهارت بیشتر در امور دیپلماسی و روابط دیپلماتیک بین دولتها و برخی از پژوهشگران در مورد تفوّق نظامیگری نیز این واژه را به کار بردهاند که ظاهراً در اسناد و آرشیو خبری رسانههای جمعی اروپا و آمریکا در این زمینه سابقه ی فراوان وجود دارد.
حتّی نسبت به بنیادگراها نیز عده یی از این واژه استفاده کردهاند. بنابراین به لحاظ فرهنگهای سیاسی مختلف میتواند معانی دیگری نیز اراده شود.
پینوشتها
- پرش به بالا ↑ ویکی انگلیسی، برگرفته از Joseph, Jonathan (۲۰۰۲), Hegemony: a realist analysis, New York: Routledge, ISBN ۰-۴۱۵-۲۶۸۳۶-۲.
- پرش به بالا ↑ دانشنامهٔ سیاسی- داریوش آشوری-نشر مروارید- چاپ شانزدهم ۱۳۸۷- ص۸۷
منابع
- Wikipedia contributors, «Hegemony,» Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Hegemony&oldid=251816725 (accessed November ۱۸، ۲۰۰۸).
- فرهیخته، شمسالدین؛ فرهنگ فرهیخته، تهران، زرّین، ۱۳۷۷، چاپ اوّل، ص ۷۳۹.
- علیرضا، دائرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران، کیهان، ۱۳۷۷، چاپ اول، صص ۵۶۹ –
- شایانمهر، آبرکراجی، نیکلاس، رهیل، استفن و ترنر و برایان اس؛ فرهنگ جامعهشناسی، حسن پویان، تهران، چاپخش، ۱۳۶۷، چاپ اوّل، ص ۱۷

مادهگرایی تاریخی یا ماتریالیسم تاریخی[۱] یعنی درک و تحول و برخورد ماتریالیستی و دیالکتیکی با جامعه و تاریخ بشری جزء لاینفک فلسفه مارکس است. ماتریالیسم تاریخی علمی است که عام ترین قوانین مربوط به تکامل جامعه انسانی و طرق تحول آن را مطالعه می کند و در حقیقت بیان دیالکتیکی ماتریالیسم در زندگی اجتماعی چگونگی تکامل تاریخ جامعه است .
واقعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی یا تاریخی دارای پیچیده گی نامحدودی است. برای بدست آوردن واقعیت اینچنین متغیر و پیچیده، فقط می توان از ساده کردن آن توسط یک شِما(طرح کلی) استفاده کرد. و اگر این کار به طور کامل پاسخگو نبود، باید دینامیک محرک آن را فهمید. این همان کاری ست که مارکس بوسیلهٔ تئوری ماتریالیسم تاریخی اش انجام داد: فهم پذیر ساختن توسعهٔ تاریخی بشر بدون اینکه در دام ساده انگاری بیفتد. متد مارکس انچنان که او ان را تعریف می کند، وسیله ای برای فهم بهتر است. اصول جزمی ای نیست برای از بر داشتن و به کار بستن بدون تطبیق دادن با وضعیت مشخص.
ماتریالیسم تاریخی ابزاری اساسی برای فهم گذشته، حال وآیندهٔ بشر است، و این همه با هدف پیشبرد حرکتی مفید، و تحت تاثیر قرار دادن حال و آینده با عملی انقلابی ست.
ماتریالیسم تاریخی (به انگلیسی: Historical Materialism) روشی برای تحلیل جامعه، اقتصاد، و تاریخ میباشد که بار اول توسط کارل مارکس مطرح شد. مارکس خودش از این اصطلاح استفاده نکرد و بجای آن از عنوان تصور ماتریالیسی از تاریخ (به انگلیسی: the materialist conception of history) استفاده میکرد. ماتریالیسم تاریخی بهدنبال عواملی که باعث توسعه و تغییر در نحوه تأمین ضروریتهای معاش در جوامع انسانی میشود، میگردد. در این نظریه ویژگیهای جامعه مانند طبقات اجتماعی، ساختارهای سیاسی و ایدولوژیها نتیجه فرعی فعالیتهای اقتصادی جامعه قلمداد میشوند. کارل مارکس در پیشگفتار کتاب «در نقد اقتصاد سیاسی» چنین بیان میکند:[۱]
تحقیقاتم در این زمینه مرا به این نتیجه رساند که نه مناسبات حقوقی و نه اشکال سیاسی هیچیک را نمیتوان به تنهائی، یا بر پایه خود و یا بر پایه باصطلاح فرایند شکوفا شدن عام ذهن بشر، درک کرد. بلکه، برعکس، این مناسبات و اشکال ریشه در شرایط مادی حیات - که کل آنها را هگل، به پیروی از سرمشق متفکرین انگلیسی و فرانسوی قرن هیجدهم، مشمول و مدلول اصطلاح «جامعه مدنی» قرار میدهد - دارند؛ اما آناتومی این جامعه مدنی را باید در اقتصاد سیاسی جستجو کرد. مطالعه اقتصاد سیاسی را در پاریس شروع کردم. اما به دستور آقای گیزو [، وزیر کشور،] از آنجا تبعید شدم، به بروکسل نقل مکان کردم و مطالعات اقتصادیم را در این شهر ادامه دادم. نتیجه کلی که به آن رسیدم، و از آن پس به اصل راهنمای من در مطالعات بعدیم تبدیل شد، بطور خلاصه به شرح زیر است:
انسانها در روند تولید اجتماعی موجودیت خود ناگزیر با یکدیگر وارد مناسباتی میشوند. این مناسبات، مناسبات تولیدی آنهاست، که از خواست و اراده ایشان مستقل و متناظر با مرحله معینی از رشد نیروهای تولیدی آنهاست. مجموعه این مناسبات ساختار اقتصادی جامعه یعنی آن زیربنای واقعی را تشکیل میدهد که بر آن روبنائی حقوقی و سیاسی سر برمیکشد، و متناظر با آن اشکال معینی از آگاهی اجتماعی شکل میگیرد. شیوه تولید حیات مادی انسانهاست که چند و چون پروسه کلی حیات اجتماعی، سیاسی و فکری آنها را تعیین میکند. آگاهی انسانها نیست که چگونگی موجودیتشان را تعیین میکند، بلکه چگونگی موجودیت اجتماعی آنهاست که آگاهیشان را تعیین میکند. در مرحلهای از پروسه رشد جامعه، نیروهای تولید مادی آن با مناسبات تولیدی یا مِلکی (که صرفا اصطلاحی حقوقی برای بیان همان مناسبات تولیدی است) موجودش، که تا آن زمان چارچوبی برای عملکرد این نیروها فراهم میآوردهاند، دچار تناقض میشوند، و این مناسبات از اشکالی برای رشد نیروهای تولیدی مبدل به قیودی بر دست و پای آنها میشوند. آنگاه دوران انقلاب اجتماعی فرامیرسد. تغییر شالوده اقتصادی جامعه دیر یا زود به تحول کل روبنای عظیم آن میانجامد.
در بررسی این گونه تحولات همواره باید تمیز گذارد میان تحول مادی شرایط اقتصادی تولید، که با دقت علوم طبیعی قابل تعیین است، و اشکال حقوقی، سیاسی، مذهبی، هنری، فلسفی، و در یک کلام ایدئولوژیکی که انسانها در قالب آن بر این تعارض آگاهی مییابند و با مبارزهٔ خود کار آن را یکسره میکنند. همانطور که هیچکس را بر مبنای آنچه خود دربارهٔ خویش میگوید قضاوت نمیکنند، چنین دوره تحولی را نمیتوان بر مبنای آگاهی خود این دوره قضاوت کرد. بلکه، برعکس، این آگاهی را باید بر مبنای تناقضات حیات مادی، بر مبنای تعارض موجود میان نیروهای تولیدی اجتماعی و مناسبات تولیدی، توضیح داد.
از زمان مارکس این نظریه توسط بسیاری از متفکران مارکسیستی اصلاح و گسترش یافتهاست و امروزه اشکال گوناگونی پیدا کردهاست.
- پرش به بالا ↑ ترجمه فارسی پیشگفتار کتاب در نقد اقتصاد سیاسی]
- منبع:

آنتونیو گرامشی (به ایتالیایی: Antonio Gramsci) (۱۹۳۷-۱۸۹۱) نظریهپرداز مارکسیست، و از رهبران و بنیانگذاران حزب کمونیست ایتالیا بود. گرامشی از فعالان ضداستعماری و واضع نظریه و اصطلاح مشهور هژمونی است
زندگی
گرامشی در خانوادهای از طبقهٔ متوسط پایین، در آلس، واقع در جزیرهٔ ساردینیا، ایتالیا به دنیا آمد. در هنگام کودکی گاهی از مدرسه فرار میکرد تا کمک خرج خانوادهاش باشد. وی به سبب قوزی که بر پشت داشت از سوی همکلاسان و دوستانش مورد آزار قرار میگرفت و همین باعث شد تا به انزوا پناه ببرد و به مطالعهٔ تاریخ و فلسفه بپردازد.
در نه سالگی دبستان را ترک کرد و به کار مشغول شد. بعداً مجدداً تحصیلات خود را در رشته زبانشناسی ادامه داد و از همین دوران رفتوآمد را به محافل سوسیالیست ایتالیا آغاز کرد. در ۱۹۱۶ در روزنامه آوانتی ارگان بعدی حزب کمونیست ایتالیا مشغول به کار شد. در همین سالها و بهدنبال پیروزی انقلاب در روسیه، ایتالیا نیز دستخوش نا آرامی شد و شورش معروف شهر تورین با خواست «صلح و نان» در گرفت. در ۱۹۱۹ و در کنگره بولونیا گرامشی خواهان آن شد که حزب سوسیالیست ایتالیا به انترناسیونال سوم که لنین بنیان گذاشته بود بپیوندد. در مارس ۱۹۲۰ کارگران فیات در تورین دست به اعتصاب بزرگی زدند. گرامشی ضمن پشتیبانی از اعتصاب، از موضع حزب سوسیالیست در این مورد بشدت انتقاد کرد. در ماههای اوت و سپتامبر همان سال اعتصاب گسترش یافت و کارخانههای تورین به اشغال کارگران درآمد که با تجربه شوراهای کارگری همراه بود. انتقادهای گرامشی به حزب سوسیالیست همچنان شدت گرفت تا سرانجام به انشعاب حزب در کنگره "لیوورنو" و تشکیل حزب کمونیست ایتالیا در ۱۹۲۱ انجامید. در ۱۹۲۳ بهعنوان نماینده حزب کمونیست ایتالیا به مسکو رفت و در همانجا با یک دختر روس بنام جولیا شوخت ازدواج کرد. این دوران ضمناً دوران رشد فاشیستها در ایتالیا و حملات آنان به کارگران بود. گرامشی در ۱۹۲۴ به نمایندگی پارلمان برگزیده شد و به ایتالیا بازگشت و در همان سال دبیر حزب کمونیست ایتالیا شد. در ۱۹۲۶ و طی اختلافاتی که درون حزب کمونیست ایتالیا پیش آمده بود، گرامشی از خط مشی تشکیل یک بلوک ضد فاشیست پشتیبانی میکرد و در همان سال در نامهای به رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی خواهان آرام کردن اختلافهای درونی آن حزب شد.
او در سال ۱۹۲۶، بدلیل فعالیتهای انقلابی زندانی شد و دادگاه حکومت فاشیست او را به ۲۰ سال زندان محکوم کرد. روز ۸ نوامبر ۱۹۲۶ گرامشی بازداشت و به زندانی در میلان منتقل شد. در دادگاه به بیست سال و چهار ماه زندان محکوم شد و در شرایطی که بشدت بیمار بود به زندان توری منتقل شد. از ۱۹۲۹ وسایل لازم برای کار و نگارش را در زندان بدست آورد و از همانجا نوشتن آثاری را شروع کرد که بعدها به "دفترها" و "نامههای زندان" گرامشی معروف شد. گرامشی از زندان نسبت به خط مشی چپ روانه انترناسیونال کمونیست که سوسیال دمکراتها را "سوسیال فاشیسم" معرفی میکرد و سیاست "جبهه واحد" را کنار گذاشته بود، انتقاد کرد.
در ۱۹۳۲ بیماری گرامشی تشدید شد ولی مقامات اجازه انتقال او به بیمارستان را نمیدادند. در اکتبر ۱۹۳۳ و بر اثر یک مبارزه جهانی سرانجام گرامشی به یک درمانگاه منتقل گردید. سال بعد به بیمارستانی در رم منتقل شد. در ۲۱ آوریل ۱۹۳۷ گرامشی رسماً آزاد اعلام شد. یک هفته بعد در ۲۷ آوریل آنتونیو گرامشی در همان روزی که برای بازگشت او به ساردینیا در نظر گرفته شده بود در سن ۴۶ سالگی درگذشت.
بنیتو موسولینی سیاستمدار بزرگ حزب فاشیست ایتالیا وی را مغز متفکر حزب کمونیست ایتالیا میشمرد و همو باعث شد تا گرامشی سالهای بسیاری را در زندانهای رژیم فاشیستی به اسارت بگذراند.
آثار
دفترهای زندان گرامشی[۱] توسط خواهر زن او "تاتیانا شوخت" در محل امنی نگهداری شد. سپس به مسکو فرستاده شد و پس از پایان جنگ در اختیار پالمیرو تولیاتی دوست گرامشی و رهبر بعدی حزب کمونیست ایتالیا قرار گرفت. از او آثاری در زمینهٔ تئوریزه کردن مفاهیم کلیدی همچون هژمونی (چیرگیخواهی)، بنیان، روبنا، و جنگ قدرت به جا ماندهاست.
از جملهٔ آثار او میتوان به این مختصر اشاره کرد:
- رستاخیز (IL RISORGIMENTO)
- گذشته و حال
- روشنفکران
- ماتریالیسم تاریخی
- دفترهای زندان گرامشی[۲]
منابع
- ویکیپدیای انگلیسی
- آنچه "گرامشی" گفت
مطالعه بیشتر در زبان فارسی
دولت و جامعهٔ مدنی، ترجمهٔ: عباس میلانی، چاپ دوم، نشر اختران، ۱۳

دوران نوین، دوران مدرن یا مدرنیته (به انگلیسی: modernity) به جامعهٔ جدید (مدرن) اطلاق میشود. مدرنیته دورهای تاریخی است که بین سالهای ۱۶۳۰ میلادی تا ۱۹۴۰ را در بر دارد و واجد جنبشهای متعدد فرهنگی و عقلانی است. البته یورگن هابرماس فیلسوف مدافع مدرنیته بر این باور است که مدرنیته پروژهای ناتمام است و هنوز به آخر نرسیدهاست. به شکل کلی میتوان منظور از مدرنیته را جامعهٔ مدرن دانست.
از نظر تاریخی، دوران مدرن با دورهٔ رنسانس آغاز شده و با عصر روشنگری و انقلاب فرانسه و ایدهآلیسم آلمانی به عنوان گفتار کلیدی غرب تحکیم میشود. از ویژگیهای این دوران می توان به این موارد اشاره نمود[۱]:
- در این دوره فردیت اعتلا یافته و سنت نقد میشود.
- در این دوره فرد خودمختار با ظهور یا ظهور به شکل سوژهٔ دکارتی خود را ارباب و مالک طبیعت اعلام میکند و به مفهوم پیشرفت و بینش فعلی از تاریخ ارزش و بها میدهد.
- آگاهی فرد از فردیت خود
- جدایی دین از دولت
- تاکید بر آزادیهای فردی
- افسونزدایی از جهان
- تأکید بر علم گالیلهای و نیوتونی همراه با انقلابهای علمی و صنعتی در غرب
- دوران عقل ابزاری - به معنای تسلط انسان بر طبیعت و انسان از طریق به کارگیری علم و تکنولوژی
- عقل انتقادی - به معنای تأکید بر سوژهٔ خودمختار که شناسندهٔ خود و جهان است و برآزادیهای فردی خود تأکید میکند.
همچنین دوران مدرن در رویدادهای تاریخی چون انقلاب آمریکا و فرانسه و دو اعلامیهٔ استقلال امریکا و اعلامیهٔ حقوق بشر و شهروند ۱۷۸۹ فرانسه تجلی مییابد. [۱]
میتوان گفت که چهار معنای اصلی از مدرنیته وجود دارد[۲]:
- مدرنیتهٔ سیاسی: که در قالب مفهوم مدرن از دموکراسی و حقوق شهروندی شکل میگیرد.
- مدرنیتهٔ علمی و تکنولوژیک: که نتیجهٔ آن گسست معرفتی با کیهانشناسی ارسطویی، ایجاد علم جدید، انقلاب صنعتی و تکنولوژی مدرن است.
- مدرنیتهٔ زیباییشناختی: که از رابطهٔ جدید انسان با زیبایی و مفهوم جدید ذوق و سلیقه نشأت میگیرد.
- مدرنتیهٔ فلسفی: مدرنیته به معنای آگاهی سوژهٔ فردی از طبیعت و سرنوشت خود و قرار دادن این سوژه به منزلهٔ پایه و اساس تفکر و اندیشه[۲]:.

پسانوگرایی[۱] یا پستمدرنیسم، (همچنین: پسامدرنیسم، پساتجدد، مابعد تجدد) (به انگلیسی: Postmodernism) به سیر تحولات گستردهای در نگرش انتقادی، فلسفه، معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ میگویند که از بطن نوگرایی (مدرنیسم) و در واکنش به آن، و یا به عنوان جانشین آن پدید آمد. پست مدرنیته مفهومی تاریخی-جامعهشناختی است که به دوران تاریخیِ بعد از مدرنیته اطلاق میشود.
تعاریف دیگر
- بعضی به عبارت ساده آن را اینگونه تعریف کردهاند: «چرخش از سلطنت خفقان آور روایتهای کبیر به خودمختاری پرتفرقهی خردهروایتها»[۳]
- پسامدرنیسم مدرنیته ای دیگر است که به مدرنیته با نگاهی نو و دیگر نظر می افکند. پسامدرنیسم سنت نفی کننده و انتقادی مدرنیته را در مورد خود مدرنیته به کار می گیرد. [۴]
خلاصه
پیشوند «پسا» در پسامدرنیسم الزاماً اشاره به تأخُر زمانی ندارد. پساتجدد در اصل در واکنش به نوگرایی و تحت تأثیر هوشیاری عمومی پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد. پسانوگرایی به مکتب فرهنگی، فکری و هنری اشاره دارد که فاقد سلسله مراتب مرکزی یا اصول ساخت یافتهٔ مشخص و در برگیرندهٔ پیچیدگی مفرط، تناقض، ایهام، تنوع و عدم انسجام درونی است.[۵] این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۴۹ برای ابراز ناخرسندی در قبال معماری نوگرا به کار برده شد و منجر به ایجاد نهضت معماری پسانوگرا شد.پست مدرنیته در یک تغییر کلی از تولید به مصرف به عنوان مجموعه مرکزی فرایندهای اجتماعی و اقتصادی ساخت اجتماعی مداخله میکند. به این معنا، مفهوم پست مدرنیته تا حدی مشابه جامعهٔ فرا صنعتی است، این مفهوم اظهار میدارد که جوامع صنعتی شاهد تغییر جهت از ساخت صنعتی به صنایع خدماتی با تاکید بر تکنولوژی اطلاعات هستند.بعضی از نظریه پردازان مفهوم پست مدرنیته را برای اشاره به موقعیت نهادی مورد استفاده قرار نمیدهند بلکه به منظور ارجاع به موقعیت دانش به کار میبرند. بنابراین بومن عنوان کردهاست که پیامدهای پست مدرنیته آنها چیزهایی است که ذهن مدرن بر خودش از دور و بواسطهٔ درک انگیزش تغییر بازتاب میکند. عدم قطعیت ، دو سو گرایی و ابهام پست مدرنیته امکان به چنگ آوردن سرنوشت به منظور خلق آیندهمان را فراهم میآورد. اگرچه هیچ یک از اینها تضمین یا مبنای عامی برای این پروژه نیستند، بلکه تنها به عنوان احتمالی درون موقعیت پست مدرنیته ظاهر گشتهاند. اندیشهٔ پست مدرنیته خواستار ان است که مدرنیته در پی برآوردن وعدههای خود باشد ولو اینکه عقلانیت در آن تحریف شدهاست. برای لیوتار نیز وضعیت پست مدرنیته فهم موقعیت دانش در جامعهٔ بسیار پیشرفتهاست. او « شکاکی دربارهٔ فرا روایتها » را عنوان میکند و تفاوتها و فهمهای واقع شده درون دانشهای خاص محلی را تجلیل میکند.
مفهومی است که تعریف آن بین تحصیل کردهها، روشنفکران، و مورخان بدلیل دلالت ضمنی آن به اینکه که دوران نوگرایی بسر رسیدهاست، بسیار مشکل و بحث انگیز است. با این حال، اکثر این افراد بر سر این مسئله که از اواخر قرن بیستم مفهوم «پسانوگرایی» یا «پست مدرنیسم» در مقولاتی مانند فلسفه، هنر، تئوری نقد، ادبیات، معماری، تفسیر تاریخ، و فرهنگ تأثیر داشته توافق نظر دارند. این مفهوم تعریفی ساده دارد که بطور کلی شامل عوامل زیر میگردد:
- تردید ادامه دار نسبت به ایدهها و اعتقادات عصر مدرن خصوصاً اعتقادات ماتریالیسم، استدلال، یقین و هویت شخصی، و به طور کلی شرح والا («به مفهوم ضد روشنفکری مراجعه کنید»)
- این اعتقاد که عواملی از قبیل تمایلات فرهنگی، افسانه، استعاره و مفاهیم سیاسی شکل دهنده کلیه ارتباطات میباشند («بخش نسبیت گرائی مراجعه کنید»)
- ادعای آن که مفهوم و تجربه مصنوعات فردی انسان و نه ساخته هدف یک نویسنده و یا داستان سرا میباشند («به مفهوم اگزستانسیالیسم یا اصالت وجود مراجعه کنید»)
- شعر طنز، هجو، خودارجاعی، و بذله گوئی
- قبولی جامعهای تحت سلطه رسانههای جمعی که در آن هیچ نوع اصالتی دیده نشده و فقط رونوشتی از وقایع گذشته میباشد
- مفهوم جهانی سازی از لحاظ فرهنگی یک نوع جمع گرا بوده که عمیقاً جوامع جهانی فاقد هر نوع مرکز قدرت غالب سیاسی، ارتباطات، و یا محصولات ذهنی را به هم اتصال میدهد. در عوض، جهان نیز به سمت تمرکز زدائی در تمام شئونات و مراحل جهانی در حرکت میباشد.
توجه داشته باشید که پست مدرنیسم و پست مدرنیته واژهای جداگانه و مبیین اوضاع اجتماعی یا فرهنگی عصر پسانوگرایی و یا پست مدرنیسم است.
ریشه های پسانوگرایی
پیدایش پست مدرنیته را به طیفی از عوامل گوناگون نسبت دادهاند، از جمله [۶]:
- رنگ باختن عقیده و ایمان به تبیین های عقلانی (علمی) (Bell, 1976)
- افول اهمیت و مرکزیت کار در زندگی روزمره و پیدایش جامعهٔ پساصنعتی که مبتنی بر مصرفگرایی و فراغت است. (Featherstone , 1991)
- قدرت رو به افزایش رسانه ها در به گردش درآوردن کثرتی از تصاویر و متون در میان مخاطبان جهانی (Kellner ,1995; Ang 1996)
چهارچوب بحث
از پسانوگرایی غالباً بهعنوان جریانی از اعتقادات یاد میشود که از طریق معکوس نمودن شماری از انگاشتهای بنیادین نوگرایی، جایگزین نوگرایی گشته و یا در حال جایگزینی آن میباشند. بهعنوان مثال، نوگرایی اهمیت بسیار زیادی به مفاهیمی از قبیل منطق، مادیت و پیشرفت از یک سو و مفاهیمی که ریشه در روشنفکری داشته و جریانات اثبات گرایی و واقع گرایی اواخر قرن ۱۹ ازسوی دیگر قایل است – در حالیکه پسانوگرایی اصولاً وجود واقعی این مطلوبات [۶]را زیر سوال میبرد.بحث طرفداران پسانوگرایی اغلب آن است که مطلوبهای واقعی آنها در نتیجه شرایط خاص اقتصادی واجتماعی شامل آنچه بهعنوان «سرمایه داری اخیر» و حضور دایمی رسانههای پخش و حرکت جامعه بسوی دوره تاریخی تازه در اثر فشار چنین اوضاعی، بوجود میآیند. بهرحال، گروه کثیری از متفکرین و نویسندگان مفهوم پسانوگرایی را بهعنوان بهترین عصر، تنوع و یا گسترش نوگرایی و نه واقعاً یک عصر یا تفکر مجزا لحاظ مینمایند.به طور خلاصه، بحث طرفداران پسانوگرایی بر این پایه است که اقتصاد و شرایط تکنولوژیکی عصر ما به تمرکز زدایی جامعه تحت سلطه رسانههای جمعی انجامیدهاند که در آن اعتقادات ارایه کننده ارجاعات داخلی و کپی یکدیگر و بدون هیچ نوع اصالت، ثبات یا هدف برای مقاصد ارتباطات، مفاهیم هستند. جهانی سازی که محصول ابداعات در زمینههای ارتباطات، تولید و حمل و نقل است، گاهی بهعنوان نیرویی که محرک آن عدم تمرکز در زندگی مدرن است شناخته شدهاست که نهایتاً باعث ایجاد جامعهای جمع گرا خواهد گردید که دارای ارتباطات عمیق درون جهانی بوده و فاقد هر گونه مرکز قدرت غالب سیاسی، ارتباطات، و یا محصولات ذهنی میباشد.تحصیل کردگان طرفدار پسانوگرایی اعتقاد دارند که چنین جامعهای تمرکززدا بطور غیر قابل اجتناب پاسخها یا ادراکاتی را ایجاد مینماید که بهعنوان پسانوگرا خوانده میشوند. این پاسخها عبارتاند از رد آنچه که اشتباه بهنظر میآید، تحمیل پیوستگی فرا – داستانی و استیلا، شکستن قالبهای طبقاتی، اتحاد ساختار و سبکهای ادبی، و در هم کوبیدن طبقاتی که نتیجه تمرکز اصلیت و دیگر فرمهای تحمیل مصنوعی دستور است. در عوض، آنها به اختلاط عوامل، بازی و ساختن عقاید برگرفته از متون مختلف و نابودی سمبلها و تبدیل به پایههای پویای قدرت و جایگزین کردن آن بوسیله آنچه این سمبلها معانی خود را از آن بهعنوان دلالت کننده بر گرفتهاند، ارج مینهند. در چنین فضایی، این موضوع با عصر پساساختارگرایی در فلسفه، کمینه گرایی در هنر و موسیقی، ظهور پاپ و ظهور رسانههای گروهی در ارتباط میباشد. دانش پژوهانی که انشقاق مفهوم پسانوگرا را بهعنوان یک دوره مشخص پذیرفتهاند بر این باورند که جامعه بطور کلی از تفکرات مدرن پرهیز نموده و در عوض ایدههایی را جذب میکند که ریشه در عکس العمل به محدودیتها و ممنوعیتهای آن ایدهها دارند. بهرحال، زمان حاضر یک دوره تاریخی جدید بحساب میآید. در حالیکه خصوصیات زندگی پسانوگرایی گاهی بسختی قابل درک هستند، اکثر محققان پسانوگرا به تغییرات محکم و قابل مشاهده تکنولوژیکی و اقتصادی اشاره میکنند که روشهای جدید فکری را به ارمغان آوردهاند.مخالفان این ایده بر سر این مسأله که این اعتقاد ارایه کننده آزادی است مخالفت میکنند، اما در عوض به خلاقیت و ریشه کن ساختن سازمان با عواملی از قبیل اعتقاد به توحید و ضربه غیرمستقیم معتقدند. آنها عقیده دارند که مفهوم پسانوگرایی پیچیده و غامض است.اغلب در خصوص این مبحث همچنین ادعاهای شدیداللحن سیاسی بگوش میرسد که در این زمینه نظریه پردازان محافظه کار سختترین انتقادات را بر پسانوگرایی وارد میسازند. همچنین در رابطه با اینکه این تغییرات تکنولوژیک و فرهنگی معرف یک دوره تاریخی جدید هستند یا صرفاً بسط دورهای مدرن، اختلاف نظر وجود دارد. از آن گذشته ادعای دیگران و نظرات موید آنکه فرهنگ وارد دوره پسانوگرایی شده و و اینکه حتی عصر پسانوگرایی پیشتر به پایان رسیده، موضوعات را هر چه بیشتر پیچیده میکند.
دلالت ضمنی
دلالت ضمنی پسانوگرایی بر این عقیدهاست که دانش طبقاتی گردیدهاست. از طریق «کامپیوتریزه شدن جامعه» و استیلای رسانههای جمعی، دانش سیال و سبک گردیدهاست. بنابر این در حال حاضر سکوی قدرت به چگونگی کنترل دانش برمی گردد. همچنان که عوامل بیشتری توان اداره کردن و کنترل دانش را مییابند، قدرت دولتها کاهش مییابد. در واقع وجود دولتها به آنچه تحت کنترل دارند وابسته گردیدهاست. کارکرد دولتها بطور کارا و از طریق آنها به قاطبه ملت گزارش میشود و از این رهگذر یعنی تعالیم ملت، دولتها قادر به تصمیم گیری در امورات جاری میگردند.نقش، کاربرد صحیح و معنای پسانوگرایی همچنان مورد بحثهای شدید قرار داشته و در معنا مورد اختلاف گسترده قرار دارد.
اصطلاح
همانند قسمتهای دیگر، کاربری اصطلاح نیز منوط به عوامل مشکل ساز نامتوازن و تفرقه انگیز میباشد. برخی افراد تعاریف موجز و دقیق پسانوگرایی را اغلب در تئوریهایی از قبیل نسبیت گرایی، پوچ گرایی، ضد روشنفکری و یا ضدنوگرایی بکار میبرند. دیگران اعتقاد دارند که جهان چنان عمیق دست خوش تغییرات گشته که این اصطلاح تقربیا بر همه چیز قابل اطلاق شدهاست و بنابراین پسانوگرایی را در گستره فرهنگ مورد استعمال قرار میدهند. مردم نیز که اعتقاد دارند پسانوگرایی واقعاً فقط یک جنبه عصر مدرن است، نیز آن را بهعنوان اصطلاحاتی از قبیل عصر معاصر نوگرایی مورد استفاده قرار میدهند.
از نوگرایی
نوگرایی به دوره زمانی یا اوضاعی اطلاق میگردد که با انقلاب صنعتی و یا نهضت روشنفکری شناسائی میشود. گفته میشود یکی از «کاربرد»های نوگرایی پرورش پیشرفت و ترقی است که از طریق بهکارگیری اصول منطق، سلسله مراتب در بخشهای عمومی و هنری زندگی به دست میآید.اگرچه میتوان امتیازات مفیدی را بین اعصار نوگرایی و پسانوگرایی قایل شد، ولی این مسئله باعث حذف تشابهات حاضر بین این دو عصر نمیگردد. یکی از شاخصترین تفاوتها بین نوگرایی و فرانوگرایی نگرانی از جامعیت یا کلیت است. در حالی که هدف هنرمندان نوگرا تسخیر جامعیت یا کلیت در برخی صحنههاست، پست مدرنیستها این تمایل را بهعنوان فراداستانها تخطئه مینمایند.این کاربری به فیلسوفانی همانند جین فرانکویز لیوتارد و جین بادریلارد نسبت داده شدهاست. لیوتارد مفهوم تجددگرایی یا نوگرایی را بهعنوان یک وضعیت فرهنگی که دارای خصوصیت تغییر مداوم در جهت پیشرفت است میشناسد. او همچنین پسانوگرایی را ارایه کننده حد اعلی این پیشرفت میداند که در آن تغییرات مکرر بصورت پدیدهای عادی در آمده و پندار پیشرفت به کهنگی میگراید.در عین حال نویسندگانی از قبیل جان رالستون سال اعتقاد دارند که پسانوگرایی نشانگر سرخوردگی انباشته شده در اثر مواعید پروژه روشنفکری و پیشرفت علوم و در نتیجه در مرکز قرار گرفتن تفکر مدرن میباشد.
یکی از عوامل پراهمیت در رابطه با پسامدرنیسم، جنبشی در ادبیات است که ساختارگرایی خوانده می شود.[۷]
پایهگذارن پسامدرنیسم
جستارهای مربوطه
پانویس
- پارادوکس قواعد در دنیای بی قاعده(بازگشت از پست مدرنیسم در سینما- نوشته نیکلاس رامبزه، ترجمه ونداد الوندی پور، روزنامه اعتماد)
- پرش به بالا ↑ «پسانوگرایی» واژهٔ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای postmodernism است.
- پرش به بالا ↑ Barker,C, (2004) , The SAGE Dictionary of Cultural Studies ,London , SAGE publication
- پرش به بالا ↑ Connor, Steven (1987) Postmodern Culture: An introduction to Theories of the Contemporary. Oxford:Blackwell:32
- پرش به بالا ↑ موج چهارم – رامین جهانبگلو- ترجمه ی منصور گودرزی- نشر نی- چاپ چهارم 1384 ص 22،
- پرش به بالا ↑ The Po-Mo Page: Postmodern, Postmodernism, Postmodernity
- ↑ پرش به بالا به: ۶٫۰ ۶٫۱ فرهنگ و زندگی روزمره - اندی بنت - لیلا جوافشانی/ حسن چاوشیان - نشر اختران - چاپ اول 1386 - ص 51- 54
- پرش به بالا ↑ موج چهارم – رامین جهانبگلو- ترجمه ی منصور گودرزی- نشر نی- چاپ چهارم 1384- ص 5

واژه رئالیسم از (Real) که به معنای واقع است، مشتق شده و در واقع به معنای مکتب اصالت واقع است.
مکتب واقعگرایی، نقطه مقابل مکتب ایدهآلیسم است؛ ایدهآلیسم مکتبی است که وجود جهان خارجی را نفی کرده و همه چیز را تصورات و خیالات ذهنی میداند.
واقعگرایی یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مکتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان، قائل است. ایدهآلیستها همه موجودات و آنچه را که در این جهان درک میکنیم، تصورات ذهنی و وابسته به ذهن شخص میدانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک میکنم نباشم، دیگر نمیتوانم بگویم که چیزی هست. در حالی که بنابر نظر و عقیده رئالیستی، اگر ما انسانها از بین برویم، باز هم جهان خارج وجود خواهد داشت. به طور کلی یک رئالیست، موجودات جهان خارج را واقعی و دارای وجود مستقل از ذهن خود میداند. باید گفت در واقع همه انسانها رئالیست هستند، زیرا همه به وجود دنیای خارج اعتقاد دارند. حتی ایدهآلیستها نیز در زندگی و رفتار، رئالیست هستند، زیرا باید جهان خارج را موجود دانست تا بتوان کاری کرد و یا حتی سخنی گفت.
کلمه رئالیسم در طول تاریخ به معانی مختلفی غیر از معنایی که گفته شد، استعمال شدهاست. مهمترین این استعمالها و کاربردها، معنایی است که در فلسفه مدرسی یا اسکولاستیک (Scholastic) رواج داشتهاست.
در میان فلاسفه مدرسی، جدال عظیمی بر پا بود که آیا کلی وجود خارجی دارد و یا اینکه وجودش فقط در ذهن است؟
کسانی که برای کلی واقعیت مستقل از افراد قائل بودند، واقعگرا و کسانی که کلی را تنها دارای وجودی ذهنی و در ضمن موجودات محسوس میدانستند و برای آن وجود جدا از جزئیات قائل نبودند،، ایدهآلیست خوانده میشدند.
بعدها در رشتههای مختلف هنر مانند ادبیات نیز سبکهای واقعگرایی و ایدهآلیسمی به وجود آمد و سبک رئالیسم در مقابل سبک ایدهآلیسم است. سبک واقعگرایی یعنی سبک گفتن و نوشتن متکی بر نمودهای واقعی و اجتماعی. اما سبک ایدهآلیسم عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه گوینده یا نویسنده.
رئالیسم نوعی «واقع گرایی» است در رمان و نمایشنامه که خیال پردازی و فردگرایی رومانتیسم را از بین میبرد و به مشاهدهٔ واقعیتهای زندگی و تشخیص درست علل و عوامل و بیان تشریح و تجسم آنها میپردازد.
هدف حقیقی رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیتهای زندگی و تحلیل و شناساندن دقیق تیپ هایی است که در اجتماع معینی به وجود آمدهاست.
سعی نویسندگان رئالیسم در این است که جامعه خود را تشریح کنند و تیپ های موجود در جامعه را نشان دهند.
از این روست که کار نویسنده در این مکتب به کار یک مورخ نزدیک میشود با این تفاوت که عادت و اخلاق مردم اجتماع خویش را بیان میکند.
«بالزاک» فرانسوی نماینده مکتب رئالیسم نیز به این نکته اشاره میکند و در «کمدی انسانی» میگوید: «با تنظیم سیاههٔ معایب و فضایل و با ذکر آنچه زاییدهٔ هوسها و عشق هاست و با تحقیق درباره مشخصات اخلاقی و انتخاب حوادث اساسی جامعه و یا تشکیل تیپ ها ممکن است به نوشتن تاریخی موفق شوم که مورخان از آن غافل بودهاند، یعنی «تاریخ عادات و اخلاق جامعه».
از نمایندگان بزرگ رئالیسم در فرانسه «بالزاک» و «استاندال» در انگلستان «دیکنز» و در روسیه «تولستوی» و «داستایوسکی» را میتوان نام برد.
منابع
- اصول فلسفه و روش رئالیسم، جلد ۱، صفحه ۸۱
- آشنایی با بعضی الفاظ فلسفی، صفحه ۱۲
| واقعگرایی | |
|---|---|
| لیبرالیسم | |
| سازهانگاری | |
| مارکسیسم | |
| نظریههای دیگر | |
| دستهبندیها | |

توکودیدس یا توسیدید (۴۶۰ پ.م. - ۳۹۵ پ.م.) (به یونانی: Θουκυδίδης, Thoukydídēs) تاریخنگار یونانی و نویسندهٔ تاریخ جنگ پلوپونزی بود که به شرح وقایع جنگ پلوپونز بین آتن و اسپارت که از ۴۳۱ (پیش از میلاد) آغاز و با یک وقفهٔ چند ساله تا ۴۰۴ (پیش از میلاد) ادامه داشت، میپردازد،هر چند که نوشته های وی در سال 411 ق.م. قبل از اینکه جنگ پلوپونزی تمام شود،پایان می پذیرد. وی به پدر «تاریخ علمی» ملقب است زیرا برای نخستین بار در دیباچهٔ کتابش به تدوین کلیات معیارهای گواهیآوری و تحلیل تاریخ براساس علت و معلول بدون دخالت دادن نقش خدایان میپردازد.
زندگی نامه
توکودیدس مورخ یونانی در سال ۴۶۰ پ.م در آتن در خانوادهای اشرافی زاده شد. در سال ۴۲۴ پ.م در مقام فرمانده بخشی از نیروی دریایی آتن در جنگهای خانگی یونان شرکت کرد و به علت دیر رسیدن به محل ماموریت خود از آتن تبعید شد و بیست سال در تراکیه به سر برد. در سال ۴۰۴ پ.م که حکم تبعیدش لغو شد به آتن بازگشت. پس از پایان جنگهای داخلی یونان که به نبرد پلوپونز شهرت دارد به منظم ساختن یادداشتهای خود و نوشتن تاریخ جنگ پرداخت. نوشتههای او درباره جنگهای داخلی یونان است که به علت مرگ زود هنگام او ناتمام ماند. کتاب او با عنوان تاریخ جنگهای پلوپونزی به رویدادهای سال ۴۱۱ پ.م یعنی هفت سال قبل از وقایع پایان جنگ ختم میشود. مرگ او به احتمال بین سالهای ۳۹۵ تا ۴۰۰ پ.م روی دادهاست.اثر توکودیدس رویدادهای داخلی یونان را شامل میشود. از آنجایی که دولت هخامنشی در این جنگها مداخله کردهاست در اثرش اشاراتی به وضعیت سیاسی و اقتصادی هخامنشیان نیز آمدهاست. که برای بررسی تاریخ ایران هخامنشی اهمیت دارد.
منابع
- بررسی منابع و مآخذ تاریخ پیش از اسلام- دکتر محمد باقر وثوقی-انتشارات دانشگاه پیام نور
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Thucydides»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۱).
مشخصات وب
روزنامه ی ژیاردرباره
تاریخ تمدن کردستان
(مێژووی ژِیاری كوردستان)
سلسله یادداشت های روزمره نویسنده (شهرام شیخ اسمعیلی)است که بنا دارد ؛با نیم نگاهی به تاریخ جهان، به ثبت تاریخ کردستان از، عصر نئاندرتال تا عصرکنونی بپردازد؛نویسنده (شهرام شیخ اسمعیلی ) امیدوار است به این هدف مهم نائل شود.
با الهام از نویسنده معروف انگلیسی
ار.اچ.تاونی که می گوید:
,,گذشته چیزی را برای حال آشکار می سازد که حال قادر به دیدن آن باشد"
جمله فوق بیانگر رویکرد نویسنده به تاریخ است.
نویسنده حسب علاقه ای که به جامعه شناسی دارد ،رویکردی جامعه شناسانه را در نوشته هایش در روزنامه ژیار دنبال می کند.
همچنین در نظردارد با تحلیل جامعه شناسانه ی تاریخ، گذشته را قابل دیدن نماید و با بازخوانی میراث گذشتگان ،بدون تعصب
فارغ از دیدگاه تنگ نظرانه،همراه با وسعت دید؛چراغی بر گذشته تاریخی با تاکید بر کردستان بیاندازد.
چون دورا ن جدید از نظر علمی ،تاکید بر رویکرد بینا رشته ای می شود ؛ نویسنده خواهد کوشید با رویکرد بینا رشته ای به مسائل مختلف مورد علاقه ی خود بپردازد
نویسنده :شهرام شیخ اسمعیلی(ژیار)
موضوعات وب
- جامعه شناسی
- علوم سیاسی
- شهرام شیخ اسمعیلی
- مکتب اسکس
- روش تحقیق
- فلسفه
- جستانیان
- دوران پالئولیتیک
- دوران پارینه سنگی
- دوران میان سنگی
- دوران مزولیتیک
- دوران نئولیتیک
- دوران نوسنگی
- دولت ماننا
- حکومت شدادیان
- سالاریان
- هُذبانیان
- دولت اورارتو
- کوردی
- زانستی مروڤ
- حکومت بدرخانیان
- حکومت بادینان
- جمهوری مهاباد
- سوبارتوییان
- دولت آدیابن
- حکومت برادوست
- حکومت حسن کیف
- حکومت بادینان
- امرای بتلیس
- حکومت اسماعیل آقا سمکو
- شورش قوچگیری
- امرای پازوکی کورد
- امیرنشین کورد ایزدی شیخان (داسنی)
- امرای کورد سوران
- دایسام کورد
- حکومت شدادیان کورد
- تاریخ ایران
- لولوبیان
- نقشه ی تاریخی
- هوریان
- جامعه شناسی سیاسی
- آثار باستانی
- کاسیان
- تاریخ جهان
- سلسله های حکومت در ایران و جهان
- دولت ایلام
- حکومت ماد
- حکومت هخامنشیان
- زبان شناسی
- حکومت مقدونی
- حکومت اشکانی
- حکومت ساسانی
- حکومت عربها
- حکومت طاهریان
- حکومت صفاریان
- حکومت سامانیان
- حکومت علویان
- حکومت آل زیار
- حکومت آل بویه
- حکومت غزنویان
- حکومت سلجوقیان
- حکومت خوارزمشاهیان
- حکومت مغولان
- حکومت تیموریان
- حکومت صفویان
- حکومت افشاریان
- حکومت زندیان
- حکومت قاجاریه
- حکومت پهلوی
- حکومت جمهوری اسلامی
- حکومت اردلان
- حکومت مروانیان
- حکومت بابان
- حکومت گوتیان
- حکومت کاسیان
- حکومت لولوبیان
- حکومت کیانیان
- حکومت هوریان
- حکومت بنی عیاران
- حکومت حسنویه
- حکومت هزار اسپیان
- حکومت ایوبیان
- تاریخ سنندج
- تاریخ اردلان
- تاریخ کردستان
- کردستان باستان
- شهرام شیخ اسماعیلی
- انازیان
- طایفه ی شیخ اسماعیلی
- ماقبل تاریخ در کردستان
- دولت آشور
- دولت میتانی
- ساداکیان
- روادیان
- حکومت شکاک ها
پیوندها
- نقشه ی استان کردستان
- شهرام شیخ اسمعیلی
- شهرام شیخ اسمعیلی
- نقشه ی استان کردستان
- دایزه المعارف کردستانیکا
- کلیه قوانین کشور
- زبا ن های ایرانی
- زبان های عراق
- آکادمی زبان کردی
- نقشه ی جهان
- نقشه ی هندوستان درسال1831
- نقشه ی زبانی ایالات متحده ی آمریکا
- نقشه ی استان ها وشهرستان های ایر ان
- نقشه ی استان کردستان
- عکس سنندج قدیم(قلعه ی سنندج)
- نقشه کردستان در زمان شدادیان
- نقشه ی کردستان
- نقشه ی راه های استان کردستان
- نقشه ی استان کردستان
- آتشکده های ایران
- گفت وگو بازرتشتیان
- انجمن ملی ایرانیان
- نقشه ی زبانی ایران مدرن
- نقشه ی آسیا
- نقشه ی خاورمیانه
- نقشه ی فرهنگی خاورمیانه
- نقشه ی ترکمنستان
- نقشه ی زبانی افغانستان
- نقشه ی افغانستان
- نقشه ی پاکستان
- نقشه ی قاره ی اروپا
- نقشه ی زبان های اروپا
- نقشه ی قاره ی آمریکا
- نقشه ی ایلات متحده ی آمریکا
- نقشه ی قاره ی آفریقا
- نقشه ی طبیعی ایران
- نقشه ی عراق
- نقشه ی عراق
- نقشه ی کردستان ترکیه
- نقشه ی کردستان عراق
- نقشه ی کردستان سوریه
- نقشه ی ایالت شاره زور(شهرزور)در زمان عثمانی
- kurdistan map
- نقشه ی زمان مادها
- نقشه ی زمان هخامنشیان
- نقشه ی زمان حمله ی اسکندر به ایران
- نقشه ی زمان اشکانیان
- نقشه زمان ساسانیان وحمله ی اعراب
- نقشه اعراب درزمان عمر بن خطاب
- نقشه ی زمان بنی امیه
- نقشه ی حکومت آق قویونلو
- نقشه ی اقوام تحت سلطه ی عثمانی
- نقشه ی حکومت های متقارن ایران
- نقشه ی زمان قاجاریه
- اطلس تاریخی ایران
- فرهنگ وعلوم انسانی
- آثار باستانی کردستان
- وبلاگ آقای یگانه در زمینه ی علوم اجتماعی
- دبستان آنلاین
- تفکر انتقادی
- کتابخانه ی فارسی
- دایره المعارف فارسی
- تاریخ جهان
- تاریخ اسلام
- حق وصبر ناصر پورپیرار
- تاریخ ایران از آغاز تا زمان مشروطه
- تاریخ زمان ناد رشاه افشار
- تاریخ مشروطه ی ایران
- فرهنگ لغت فارسی
- گردشگری در ایران
- دایره المعارف کردی
- فرهنگ لغت کردی
- کتابخانه ی کردی
- تاریخ شهر سنندح
- جغرافیای شهر سنندج
- انجمن نتورک سنندج
- میراث فرهنگی کردستان
- اماکن و آثار تاریخی کرستان
- ایلات کرد
- ایل جاف
- انجمن ژئوپلیتیک ایران
- انجمن جامعه شناسی ایران
- انجمن ایرانی تاریخ
- انجمن جغرافیای ایران
- دفتر تالیف کتب درسی گروه درسی تاریخ
- وبلاگ تخصصی تاریخ
- دفتر تالیف کتب درسی کروه درسی جغرافیا
- وبلاگ تخصصی جغرافیا
- مبانی جغرافیا
- گروه درسی علوم اجتماعی دفتر تالیف
- وبلاگ تخصصی مطالعات اجتماعی
- گروه درسی مطالعات اجتماعی کتاب جدیدالتالیف
- وبلاگ تخصصی حقوق عمومی
پیوندهای روزانه
- انجمن علوم سیاسی
- فلسفه وفیلسوفان
- مجله تخصصی علوم سیاسی
- پژوهشنامه ی علوم سیاسی
- نقشه ی مکان های تاریخی ایران
- نقشه پراکندگی گویش های ایرانی
- نقشه ی تاریخی دوران قبل از اسلام ایران
- نقشه ی دوران حکمرانی خوارزمشاهیان
- نقشه ی دولت های تاریخی کرد
- نقشه ی حکومت های محلی ایران قبل از تشکیل صفویان
- دانشنامه ی تاریخ
- سایت بلاگ دایر
- پایگاه کیفیت بخشی گروه مطالعات اجتماعی استان مرکزی
- مرکز آمار وفناوری اطلاعات وزارت آموزش وپرورش
- نمونه سئوال مطالعات اجتماعی
- دفتر تالیف و برنامه ریزی کتب درسی
- دبیرخانه راهبردی تاریخ
- بزرگترین سایت نمونه سئوال امتحانی
- درمورد کردستان به زبان کردی
- درمورد کردستان به زبان انگلیسی
- آرشیو پیوندهای روزانه
آرشیو وب
- خرداد ۱۴۰۴
- اردیبهشت ۱۴۰۴
- فروردین ۱۴۰۴
- اسفند ۱۴۰۳
- آذر ۱۴۰۳
- آبان ۱۴۰۳
- مرداد ۱۴۰۳
- اردیبهشت ۱۴۰۳
- فروردین ۱۴۰۳
- اسفند ۱۴۰۲
- بهمن ۱۴۰۲
- دی ۱۴۰۲
- آذر ۱۴۰۲
- آبان ۱۴۰۲
- مهر ۱۴۰۲
- شهریور ۱۴۰۲
- مرداد ۱۴۰۲
- تیر ۱۴۰۲
- خرداد ۱۴۰۲
- اردیبهشت ۱۴۰۲
- فروردین ۱۴۰۲
- اسفند ۱۴۰۱
- بهمن ۱۴۰۱
- دی ۱۴۰۱
- آذر ۱۴۰۱
- دی ۱۴۰۰
- اردیبهشت ۱۳۹۹
- تیر ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۸
- خرداد ۱۳۹۷
- اسفند ۱۳۹۶
- بهمن ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۶
- آذر ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۵
- آذر ۱۳۹۵
- آرشيو
برچسب ها
- کردستان (171)
- علوم سیاسی (165)
- خاندان اردلان (141)
- شهرام شیخ اسمعیلی (137)
- اندیشه ی سیاسی (134)
- سنندج (123)
- شیخ اسماعیلی (60)
- حکومت های کرد (55)
- گالری عکس (55)
- افکار سیاسی (53)
- میرنشینی کوردستانی کوردستان (52)
- اسامی شاهان ایران (48)
- حسن روحانی (48)
- وریران (44)
- شهرزور (43)
- تاریخ کردستان (39)
- حکام اردلان (35)
- روابط بین الملل (34)
- آموزش وپرورش (33)
- ایسم ها (33)
- محمد علی نجفی (31)
- هخامنشیان (31)
- بیجار (30)
- جامعه شناسی (29)
- قاجار (28)
- کوردی (26)
- ماد (23)
- جاف (22)
- مکتب های فلسفی (21)
- دکتر محمد مصدق (21)
- اردلان (21)
- ساسانیان (20)
- اسامی حکمرانان کرد (20)
- سلجوقیان (19)
- صفویان (19)
- مشروطه (19)
- قانون اساسی (19)
- کردستان باستان (19)
- مقالات (18)
- رئالیسم (17)
- نقشه ی کردستان (17)
- اندیشه ی سیاسی ایران (16)
- خلافت اسلامی (16)
- آل بویه (16)
- قروه (16)
- ماقبل تاریخ کردستان (16)
- روانسر (15)
- طایفه ی شیخ اسمعیلی (15)
- تحلیل گفتمان سیاسی (14)
- فلسفه (13)
- کرمانشاه (12)
- پهلوی (12)
- پالنگان (12)
- زندیه (12)
- سامانیان (11)
- پساساختارگرایی (11)
- گفتمان (11)
- کیانیان (11)
- جامعه شناسی سیاسی (11)
- شیخ اسمعیلی (11)
- طایفه ی شیخ اسماعیلی (11)
- سیاست و امر سیاسی (10)
- پیشدادیان (10)
- فدرالیسم (10)
- روش تدریس (10)
- مکتب ها (10)
- انواع جکومت (10)
- موفه (9)
- مروانیان (9)
- اسامی حکام کرد (9)
- آل زیار (9)
- دموکراسی (9)
- سیاست فرهنگی (9)
- ساختارگرایی (9)
- فوکو (9)
- کردستان عراق (9)
- دولت ماننا (9)
- حمله اعراب به ایران (8)
- اسفند آباد (8)
- ادبیات (8)
- عجایب هفتگانه (8)
- شاعران کرد (8)
- جنبش ها (8)
- بوییان (8)
- اسامی امپراتوران جهان (7)
- افشاریه (7)
- طنز پردازان (7)
- عثمانی (7)
- روش تحقیق (7)
- جمهوری اسلامی (7)
- تحلیل گفتمان (7)
- خلیفه (7)
- تیموریان (7)
- شاعران (7)
- عباسیان (6)
- اشکانیان (6)
- طاهریان (6)
- اسلام (6)
- نیچه (6)
- آثار باستانی (6)
- زیاریان (6)
- مردوخ (6)
- تاریخ نویسان کرد (6)
- فهرست امپراتوری های جهان (6)
- آشور (6)
- کار دانش آموزان (6)
- روادیان (6)
- شهرهای تاریخی کردستان (6)
- مکتب تردید (6)
- کهن سنگی میانه (6)
- فرهنگ زارزیان (5)
- زه لم (5)
- اتابکان (5)
- برساخت گرایی (5)
- اسامی حکمرانان اردلان (5)
- پسامدرنیسم (5)
- ایلخانان (5)
- لولوبیان (5)
- نقشه کردستان (5)
- مغولان (5)
- انتخابات (5)
- مقاله (5)
- صفاریان (5)
- ایلام (5)
- لرستان (5)
- شهرام (5)
- Sr (5)
- خوارزمشاهیان (5)
- سرپل ذهاب (5)
- مریوان (5)
- حسن آباد (5)
- ادیان (4)
- خاورمیانه (4)
- زبان کردی (4)
- کاسیان (4)
- کودتای 28 مرداد (4)
- مارکس (4)
- تمدن ها (4)
- مارکسیسم (4)
- تاریخ اروپا (4)
- دولت ماد (4)
- گوتی (4)
- غزنویان (4)
- شوروی (4)
- روم (4)
- تاریخ جهان (4)
- هنر (4)
- موسیقی (4)
- معرفی کتاب (4)
- گوردخمه (4)
- موکریان (4)
- ماتریالیسم تاریخی (4)
- امپراتوری های جهان (4)
- سلسله ها ی ایران (4)
- حسنویه (4)
- شدادیان (4)
- امویان (4)
- لاکلائو وموفه (4)
- اقلیت قومی (4)
- نقد دموکراسی (4)
- کوتیان (4)
- هوریان (4)
- یلیان (4)
- مکتب اسکس (4)
- لاکلائو (4)
- دولت میتانی (4)
- پادشاهان ماننائی (4)
- کردستان بعد از اسلام (4)
- پاردایمگەل زانستی مروڤ (4)
- ئەنازییەکان (3)
- دولت اورارتو (3)
- نوروال (3)
- سهیل محمدی (3)
- انازیان (3)
- رانسیر (3)
- آل جلایر (3)
- هه لوخان اردلان (3)
- پارسوا (3)
- امیرحسن خان اردلان (3)
- نقشه ایران بزرگ (3)
- سلسله های مسلمان (3)
- آل حسنویه (3)
- نیومن (3)
- زلم (3)
- هه ولیر (3)
- منشور اخلاقی معلمان (3)
- ژاک دریدا (3)
- حزب کمونیست (3)
- نظریات جامعه شناسی (3)
- اربیل (3)
- شهرهای کردستان (3)
- اقلیت ها (3)
- پژوهش (3)
- زبان (3)
- همدان (3)
- احزاب (3)
- عمر (3)
- بابل (3)
- تاریخ ایران (3)
- انگلیسی (3)