تحلیل گفتمان سیاسی؛اندر کنش امر سیاسی،امر گفتمانی وامر اجتماعی
بخش اول
چیستی گفتمان سیاسی
گفتمان سیاسی اصطلاحی گستره دامن،چند وجهی وبا تعریف های متفاوتی است.گفتمان مجموعه ای از مفاهیم،انگاره ها،ایستارها ،اصطلاح ها ومعانی را یکپارچه کرده وپهنه ای بسیط، از ادبیات وزبان شناسی تا جامعه شناسی ،علوم سیاسی،علوم رسانه وارتباطات،روانشناسی وفلسفه ودیگر حوزه های علوم انسانی را پوشش می دهد.به گفته فرکلاف،این اصطلاح به کل فرایند تعاملی اشاره داشته ومتن (در معنای اخص وبه معنای نوشتار )تنها بخشی از آن است.در این معنا متن به مثابه یک پهنه وسیع وفراخ استوار بر هویت ومعنا تصورمی شود که تنها دربردارنده نص ونوشتار نیست.گفتمان به منزله ی شیوه های فراگیر وفهم جهان است که در سطح واژگان وفراتر از آن صورت بندی می شود .امر گفتمانی را می توان به مثابه یک شمشیر دولبه برای فهم ،اظهار وتوجیه قدرت ودانش (ونیز موضوع شناخت ومعرفت)وهمین طور مقاومت و وجه انتقادی (حتی در مقام ایده ای برای رهایی،رستگاری یا نجات)بکاربرد.
در این میان،گفتمان سیاسی که در اندراج ویژه با گفتمان (وامر)اجتماعی فهم می شود ،مقوله ای کانونی است.ون دایک برآن است که مفهوم تحلیل گفتمان سیاسی تا اندازه ای فراوانی مبهم وپیچیده است.معمول ترین تفسیری که می توان از آن ارائه داداین است که تحلیل گفتمان سیاسی بر تحلیل ((گفتمان سیاسی))تمرکز دارد؛اگرچه ما همچنان باید تعیین کنیم که کدام گفتمان سیاسی وکدام گفتمان غیر سیاسی است. از سوی دیگر خوانشی انتقادی تر از این مفهوم ،به عنوان رویکردی سیاسی به گفتمان وتحلیل گفتمان هم ،وجود دارد که تقریبا در تحلیل گفتمان انتقادی معاصر دیده می شود .یک نکته مهم این است که چنین تحلیلی ماهیتا نمی تواند صرفا در کرانه وحاشیه ی مطالعات گفتمانی باشید ،بلکه باید علوم سیاسی واجتماعی رابه صورتی عام، در نظر بگیرد .تعریف گفتمان سیاسی به سختی می تواند از تعریف مفهوم "ٚسیاست"و"امر سیاسی"اجتناب کنیم واز دیگر سو سیاست وامر سیاسی چیزی نیست که یک تعریف واحد ،بدیهی ومورد اجماع داشته باشد .در واقع،کل رشته علوم سیاسی پاسخ به چنین پرسشی است .با توجه به مطالعات در علوم سیاسی ،ممکن است سیاست نه تنها بازیگران،رویدادها،رویارویی ها،بافت ها،کنش ها وگفتمان ها بلکه فرایندهای سیاسی،سیستم های سیاسی (مانند کمونیسم)،ایدئولوژی های سیاسی(همچون لیبرالیسم)وروابط گروهی سیاسی(همانند قدرت،نابرابری،هژمونی وسرکوبی)را در بر بگیرد.(Van Dijk,1997:11-15)
ادامه دارد
منبع:
تحلیل گفتمان سیاسی،ترجمه وگرد آوری:امیر رضائی پناه وسمیه شوکتی مقرب
@shahram_sheikhesmaeili
تحلیل گفتمان سیاسی؛اندر کنش امر سیاسی،امر گفتمانی وامر اجتماعی
(بخش دوم)
مایکل هلیدی بیان می کند حتی امری همچون دستور زبان نیز،به خودی خود، ممکن است کاملا خنثی نباشد.باتوجه به این مطلب ،چشم انداز ورهیافت ما نسبت به مسئله ی دستور است که به ما توانایی نظریه پردازی-و توصیف-زبان به عنوان یک منبع می دهد ؛به عنوان یک امکان بالقوه که به وسیله آن تجربه می سازیم ودر فرایندهای اجتماعی مداخله می کنیم.این دو جنبه کاملا به هم پیوسته هستند،چرا که در هردو برداشت،زبان به عنوان یک عضو فعال ،سازنده ومداخله کننده درک می شود تا اینکه بازتاب کننده و انتقال دهنده باشند .این زبانی است که به عنوان نشانه شناسی سیاسی اجتماعی بازخوانی شده است ؛بنابراین در حوزه امور زبانی وبه نحو برجسته تر گفتمانی ،باید به بار ارزشی وقدرت نهفته درپس واژگان وکلام توجه بیشینه داشت.زبان شناسی می تواند دستور بسازد ؛به عبارتی ،یک نظام یکپارچه با مشخصه های قابل توصیفی که می توان زبان نامید،این امر تنها با بدیهی فرض کردن(وجود زبان،این واقعیت که موجودات ناطق وجود دارند)صورت می گیرد،واقعیتی که همچنان دور از دسترس علم است.[درعوض]نظریه سیاسی باید بدون در گیر شدن صرف در توانایی توضیح وتفسیر،(factum pluraltatis )یا این واقعیت ساده که انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند ویک اجتماعی را تشکیل می دهند درپیش فرض خود داشته باشد -این درحالی است که زبان شناسی باید( factum loqundi) را در پیش انگاشت خود داشته باشد بدون آنکه آن را به پرسش بگیرد.مطابقت وتناظر ساده میان این دو واقعیت گفتمان سیاسی مدرن تعریف می کند.
در همین راستا تحلیل هابرماس از زبان نیز براین نکته تمرکز دارد که ارتباط چگونه نظم اجتماعی ایجاد کرده وارتقا می بخشد.هابرماس به منظور واکاوی پیش انگاشت های کاربرد زبان ،تحلیل خود را بر آزمودن اندر کنش اجتماعی بر مبنای کنش ارتباطی وبه عنوان موقعیت گفتاری آرمانی تعریف می کند.به باور نوام چامسکی واقعیت مهمی که فرد به هنگام قرار گرفتن در معرض یک گفتمان سیاسی باید مد نظر داشته باشد این است که بیشتر اصطلاحات ،ایستارها ،انگاره ها ونشانه ها در قالب نوعی معنای فنی به کار می روند که به واقع فراگردی دور از معنای واقعی آن ها ،وحتی گاهی درتضاد با آن معنا ،کشف ودریافت می شود؛به عنوان نمونه اصطلاح(( منافع ملی )) عموما بصورتی بکار می رود که گویا موضوعی است که برای همه ما (افراد یک منطق وایدئولوژی هویت بخش وملی)خوب وسودمند بوده ومردمان وشهروندان یک واحد سیاسی-اجتماعی وکشور همگی با ماهیت وارکان آن آشنا هستند .اگر یک رهبر سیاسی بگوید که "من این کار را در قالب منافع ملی انجام می دهم "اینگونه فرض می شود که باید حس خوب ،مثبت وهمگرایانه ای به این گفته وبیان اوداشته باشیم. با این حال از دید چامسکی اگر نگاه دقیق تر وژرف نگرانه تری صورت گیرد ،ما متوجه می شویم که منافع ملی چیزی نیست که درقالب منافع همه ی مردم تعریف شده باشد .این موضوعی است که در عمومموارد منافع نخبگان اندک ودارای اقتدار ،هژمونی یا سلطه ای را در بر می گیرد که بر کیان ها ومنابع چیرگی داشته ومی توانند دولت را کنترل کنند
ادامه دارد
منبع:
تحلیل گفتمان سیاسی،ترجمه وگرد آوری:امیر رضائی پناه وسمیه شوکتی مقرب
@shahram_sheikhesmaeili
تحلیل گفتمان سیاسی؛اندر کنش امر سیاسی،امر گفتمانی وامر اجتماعی
(بخش سوم)
در گفتمان سیاسی واقعیت یا واقعیت های مورد اشاره را نمی توان به صورت واقعی وکاملا عینی برای گویندگان یا شنوندگان ارائه کرد.درنتیجه گوینده باید کار گفتمانی زیادی انجام دهد تا به شنونده توانایی یا انگیزه ی برقراری وفهم یک بازنمایی ذهنی بدهد .این فرایند نیازمند این مسئله است که نقطه تلاقی که ((خود)) در آن قرار دارد،دست کم برای اهداف تبادل ارتباطی،بدیهی فرض شود.گفتمان سیاسی به منزله ی یکی از زیر مجموعه های گفتمان در معنای عام ،را می توان بر دومعیار کارکردی وموضوعی دانست.گفتمان سیاسی یکی از برایندهای سیاست است ودر بستری تاریخی وفرهنگی (بر مبنای قدرت وهویت)تعین می یابد.این فرم از گفتمان برحسب فعالیت های سیاسی متفاوت ،کار ویژه ها وکارکردهای متفاوتی را محقق ونمایان می سازد ؛وبدان دلیل موضوعی است که عنوان های آن (مانند فعالیت های سیاسی،ایده های سیاسی وروابط سیاسی )پیش از هرچیزی به سیاست مربوط است.(bayram,2001:27).
به دیگر سخن،گفتمان سیاسی سازواره ای سیاسی ونشانگانی ومعنایی است که می تواند انگاره ها وگزارهای بسیط یا مضیق را در مقام روند وبرونداد به دست دهد .تحلیل گفتمان سیاسی هم این قابلیت را دارد که در تحلیل وتبیین پدیده ها وپدیدارها ،فرایندها وروندها،ساختارها،بافتارها ،برون دادها وبراینندها مورد بهره برداری وکاربست قرار بگیرد.
مشروعیت بخشی ومشروعیت زدایی اثرات وکارکردهای مهمی در قالب گفتمان سیاسی می یابند. افزون براین ،به رغم تمایل برخی از سیاست مداران ،سیاست پیشگان وسیاست پژوهان،به انکار تاکتیکی اهمیت زبان در این مفهوم از رهگذر فرمول بندی کلامی تمایز بخش ،به صورت ضمنی تایید ونسبتا تثبیت می شود. احزاب سیاسی، نهادها وکارگزاران دولتی از سخنگویانی استفاده می کنند که نقششان صرفا کنترل جریان وکیفیت وکمیت دسترسی به اطلاعات نیست،بلکه طراحی ونظارت بر واژه پردازی،عبارت سازی وزایش وپرورش اصطلاحات است،تا بدین گونه به چالش های
بالقوه پاسخ دهند.(Chilton,2004:8)
پایان
منبع:
تحلیل گفتمان سیاسی،ترجمه وگرد آوری:امیر رضائی پناه وسمیه شوکتی مقرب
@shahram_sheikhesmaeili
روزنامه ی ژیار